-
ساعت ...
جمعه 16 دیماه سال 1384 23:13
احساس گرمای نفسهات توی غروب سرد زمستونی میتونه شاخه های خشکیده رو جوون کنه ... ------------- ----------- داشتم از سر بیکاری در و دیوارو نگاه میکردم بلکه یه چیزی پیدا شه سرم رو باهاش گرم کنم که نگاهم به ساعت افتاد و کنار دستش یه تقویم رومیزی ... واقعا تو زندگی ازین دو تا حالم بهم میخوره! چیزایی که آدم رو مجبور به باید...
-
دست خودم نیست ...
جمعه 9 دیماه سال 1384 22:06
- بسه … جون مادرت تمومش کن! سه شبه نخوابیدم … خواهش میکنم! ای بابا به من چه؟ تو اگه تعطیلی من تعطیل نیستم! خوب هوا سرد شده دیگه فصل جفت گیریه!!! --------------- سکوت همه جا حکم فرما شده . گروه آماده اجرا میشن، رهبر گروه میاد و شروع به شمارش میکنه … یک دو سه چهار پنج شیش … و شروع میشه … صدای دفها بلند میشه و سالن رو به...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 2 دیماه سال 1384 22:04
گشته خزان نو بهار من ... بهار من...
-
رسید مژده ...
چهارشنبه 23 آذرماه سال 1384 11:23
عالم آل احمد است رضا یادگار محمد است رضا میلاد با سعادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت "علی ابن موسی الرضا الرمرتضی" بر تمامی عاشقان و شیفتگان آن حضرت مبارک باد ... اکثر ما ایرانی ها ( به جز عده ای که اصلا اعتقادی به این مسائل ندارن) از ارادتمندای امام رضا علیه السلام هستیم ... شاید یکی از معدود چیزایی که...
-
همواره حق با خانوماست ...!
جمعه 11 آذرماه سال 1384 19:59
کشتی در حال غرق شدن بود . ناخدا فرمان خروج از کشتی را صادر کرد . مردها برای خروج هجوم آورده بودند. ناخدا مانع خروج مردها شد و گفت: خجالت بکشید حق تقدم با زنان است . زنان بسیار خوشحال شدند و ضمن تشکر از ناخدا به خاطر رعایت حق خانم ها یکی یکی از کشتی خارج شدند... پنج دقیقه بعد ناخدا گفت : آقایان بفرمائید پیاده شوید کوسه...
-
اکس + کنکور ...
جمعه 4 آذرماه سال 1384 22:29
اینجانب بعنوان یک جوات ببخشید! جوان ایرانی! رسما به خاطر پخش برنامه های آموزشی و اطلاع رسانی در مورد قرصهای X کمال تشکر را دارم! چون با دیدن این برنامه ها مخصوصا "جزیره X " دیگر نگران مشکلات هاضمه و گلاب به روتون یبوست نیستم ... در خبرها خوندم "مصرف قرصهای X در ایران 2 برابر شد!" این هم یکی دیگه از نتایج و تاثیرات...
-
جوونی - پاییز - ضد حال!
جمعه 27 آبانماه سال 1384 21:51
درسته که جوونیم اما دلامون پیره آخه همه روزامون تو تنهایی اسیره ... درسته که میخندیم ولی با گریه شادیم! بخاطر سرنوشت تو غصه ها افتادیم آره میگن ما بهاریم! اول و تازه کاریم ولی تو این روزگار،یه دلخوشی نداریم یکی میگه امیدیم برای نسل دیروز اما چطوری بگیم خسته شدیم از امروز درسته که زنده ایم! داریم نفس می کشیم مرگ و شکست...
-
بازگشت ...
جمعه 20 آبانماه سال 1384 23:04
سلام ... بعد مدتها برگشتم بلاگ اسکای و بلاگ اسکای هم چه استقبال گرمی کرد! قالب و بند و بساط مارو وصلت داد! دیگه حالا مجبورید این قالب خشک و خالی رو تحمل کنید چون دیگه پیر شدم و حال و حوصله پشت کامپیوتر نشستن و طراحی قالب رو ندارم! ---------------------------- گفتنش یکم ناراحت کنندس ولی باید گفت : بعضی آدمها مثل سیگارن...
-
وقتی از آشیانه خود یاد می کنم! نفرین به خانواده صیاد می کنم !
جمعه 20 خردادماه سال 1384 10:10
با سلام به علت فیلتراسیون تا اطلاع ثانوی به آدرس زیر اسباب کشی کردیم Http://mastane.blogfa.com
-
صدای پای آب ...
جمعه 6 خردادماه سال 1384 20:35
زندگی رسم خوشایندی است. زندگی بال و پری دارد با وسعت « مرگ » پرشی دارد اندازه عشق. زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود . زندگی جذبه دستی است که می چیند. زندگی نوبر انجیر سیاه، در دهان گس تابستان است . زندگی، بُعد درخت است به چشم حشره! زندگی تجربه شب پره در تاریکی است. زندگی حس غریبی است که یک مرغ...
-
به خدا می سپارمت!
جمعه 30 اردیبهشتماه سال 1384 10:48
پیرمرد لبخندی زد و گفت : " خود را به خدا بسپار و آسوده زندگی کن " من هم در جواب گفتم : دیرگاهی است که خود را به خدا سپرده ام .... از زمانی که از عرض خیابونهای کثافت تهران رد میشم ... از زمانی که سوار تاکسی های هزار و سیصد و تهران الف میشم ... از زمانی که هوای مملو از کثافت و سرطان تهران رو تنفس می کنم ... از زمانی که...
-
فرهیختگان ...
جمعه 23 اردیبهشتماه سال 1384 18:24
این ملت دارن حروم می شن! هیشکی قدر این جماعت رو نمی دونه!(همینه فرار مغزها میشه دیگه!) کجای دنیا می بینی همه با خانوم بچه هاشون میرن نمایشگاه کتاب؟ تازه زیر انداز و پیک نیک و هندونه و توپ و بدمینتون و... با خودشون می برن؟ کجای دنیا می بینی اصغر آقا که قبض آب و برقش رو هم به زور می خونه (چه برسه به کتاب) تقریبا 12 ساعت...
-
وبلاگ ...
جمعه 16 اردیبهشتماه سال 1384 11:08
راستی من چرا زدم تو خط وبلاگ؟ چرا شروع به نوشتن کردم؟ برای محبوبیت؟!! برای شهرت؟!! برای درد و دل کردن و خالی کردن فکر و احساسم؟!! واقعا این اراجیف من خوندن داره؟ یا این عده ای که میان ونظر می دن از روی مرام یا رودرواسی یا ادای حق دوستی هستش! یکی گفت : تا حالا اصلا به این فکر کردی که چرندیاتی که می نویسی روی خواننده...
-
تبعیض ....
جمعه 9 اردیبهشتماه سال 1384 11:07
ما هی می خوایم این نظام روزگار رو قانونمند نشون بدیم، بگیم همه چی حساب داره! کتاب داره! اگه اصغر آقا امروز مال مردم رو می خوره و واسه بچش ماکسیمای مشکی با تودوزی زرشکی می خره فردا از دماغش در می آد ولی با گذشت زمان اصغر آقا نه تنها به مصیبت دچار نشد بلکه توپ تر هم شده! … خلاصه هی خدا مثال نقض واسمون میفرسته! ما هم هی...
-
تئاتر ...
جمعه 2 اردیبهشتماه سال 1384 11:03
لحظه ها را گذراندیم تا به خوشبختی برسیم غافل از اینکه خوشبختی همان لحظه هایی بود که می گذراندیم .. !!! (اینو یه جا خوندم یادم نمی آد کجا بود! نویسنده مارو حلال کنه!) ----------------------------------- نمی دونم تا به حال برای تماشای تئاترهای غم انگیز رفتی یا نه؟ ولی ویژگی این تئاترها اینه که عده کثیری میان تا بهانه...
-
نه همین لباس زیباست!
جمعه 26 فروردینماه سال 1384 19:21
تا حالا پشت ویترین مغازه لوازم تحریری شده یه خودکار یا روان نویس شیک و زیبا رو ببینی بعدشم کلی دلت آب شه و آرزوت بکنی که داشته باشیش!؟ واسه من که زیاد اتفاق افتاده! یه بار هم دل رو زدم به دریا و رفتم یکیش رو خریدم… اما صد رحمت به این خودکار 50 تومنی های خودمون!اینقدر نوشتن با این خودکار ستم بود که اساسا بیخیال نوشتن...
-
...
سهشنبه 16 فروردینماه سال 1384 23:39
این هم بدلیل تماسهای مکرر عزیزان بیننده! چشم، چشم، دو ابرو، دوابروی کمونی چشم، چشم، دو ابرو، دو چشم آسمونی چشم، چشم، دو ابرو، چشمای خیس هر شب من، تو، یه فریاد... اسم تو عمری بر لب دست، دست، دوتا دست، دو دست عاشقانه دو دست پاک و پر مهر، دو حس صادقانه پا،پا، دوتا پا، دوپای سخت همراه همراه قرص و محکم حتی تا خونه ماه قلب،...
-
بوی عیدی ...
دوشنبه 1 فروردینماه سال 1384 12:41
ای گرداننده دلها و دیده ها ای پدید آوردنده روزها و شبها ای تغییر دهنده سالها و حالات حال ما را به بهترین حال تغییر فرما سال نو مبارک، ان شاءالله توی این سال جدید همه به آرزوهای بحقشون برسن ... ان شاء الله آدمها آدم تر شن ... ان شاء الله بدی از همه جا بره ... ان شاء الله نسل آدمهای نامرد ور بیفته ... ان شاء الله همه...
-
تولد ...
جمعه 28 اسفندماه سال 1383 21:05
یادش بخیر! سال گذشته در چنین روزی کلنگ نسیم صبا (بعدا در اسباب کشی اسمش عوض شد) رو زدیم زمین! یک سال گذشت ... شکر خدا خوب بود ... دوستان جدیدی پیدا کردم ، با نظرات و افکار زیادی آشنا شدم و خلاصه از تک تک شما عزیزان کلی چیز یاد گرفتم ... . ممنون ازینکه با من همراه بودید و با نظراتتون نیروی بیشتری برای نوشتن به من می...
-
چرا ؟؟؟
جمعه 21 اسفندماه سال 1383 17:40
از اولین روز تولد یه نوزاد پدر مادرش همه تلاش خودشون رو می کنن که سطح معلومات بچشون زیاد بشه یا به قولی کمالات این بچه زیاد بشه! خداییش هم خوب نگاه کنیم می بینیم که پدر مادرا از نون شبشون می زنن تا امکانات تحصیلی مناسبی واسه بچه هاشون فراهم کنن . حالا این افاضات رو واسه چی کردم!؟ موضوع اصلی همینه! یه نگاه به دور و...