مســــــــــتانه

هر چه گشتیم در این شهر نبوداهل دلی . . . . . که بداند غم دلتنگی وتنهائی ما

مســــــــــتانه

هر چه گشتیم در این شهر نبوداهل دلی . . . . . که بداند غم دلتنگی وتنهائی ما

۱۳۰

 

تعطیلات نوروز هم با سرعت هر چه تمام به پایان رسید و من باز هم ازین غافله ی عمر عقب موندم و هیچی نفهمیدم! اکثر وقت صرف دید و بازدید یک فامیل نچسب شد و مابقی هم خواب! و باز هم مثل سالهای گذشته دیوار من از بقیه کوتاهتر بود و باز هم من سوژه ی صحبتهای همراه با آجیل فامیل شدم تا خدای نکرده سکوت درین دید و بازدیدها حاکم نشه! پارسال سوژه کار من بود که با فضاحت هرچه تمام به پایان رسوندنش و من رو پشت میز یه کار تخماتیک نشوندن! امسال هم ...

منم این وسط باقالی با گلپر بودم!!!

 

*****

 

داشتم فکر می کردم بهار که میشه فصل جفتگیری حیوونا میرسه! اگه من حیوون بودم این فصل برام فصل سختی بود! چون عمرا" حس و حال جنگیدن واسه جفت و دنبال جفت راه افتادن رو نداشتم!!! واسه همین نسلم منقرض میشد!!!

 

*****

 

از فردا روز از نو روزی از نو! من و یه اداره با یه مشت جسد که اوج افتخار و غرورشون اینکه بهشون بگی مهندس! ایشالا امسال از شر این کار قشنگ خلاص میشم ...

 

*****

 

چند سالی هست که بوی بهار رو نمیتونم استشمام کنم! تازه امسال که دائما" گریپ هم بودم!!! اگه شما بوش رو حس کردید مبارکتون باشه!

 

*****

 

سروناز خانوم از وبلاگ خواهر کوچولو منو به یه بازی دعوت کرده به این مزمون که ترانه هایی که براتون خاطره انگیز بوده رو بگید ... واسه من که دیونه ی موسیقی ام بازی سختیه! چون همه رقم موسیقی از راک و متال گرفته تا ترانه های محلی روم تاثیر میذاره!!! اما خب مهماشو می گم ...

 

خانم گل ابی منو یاد بچگیم میندازه چون معمولا اون زمان این ترانه توی خونه و ماشین پخش میشد ... یادش بخیر یا نخیر! اون زمان به نوار های کاست هم رحم نمی کردن و اگه میگیرفتن یا مصادره میشد یا یه دستگاههایی داشتن که پاکش می کردن ...

 

ترانه های داریوش هم که یاس فلسفی میاوردن یه زمانی همدم خوبی بودن ... همچنین ترانه های سیاوش قمیشی مثل فرنگیس ...

 

ترانه ی  Self Control هم یه حس نوستالژیک که نمیدونم چی هست! رو برام زنده میکنه ...

 

مدرن تاکینگ و شادمهر عقیلی مخصوصا ترانه ی دهاتیش از علایقم تو دوره ی نوجوانی و بلوغ بود ...

 

"اشک من پیرهنتو تر کرده

همه جا عطر تو پیچیده ولی

دل دیگه غربت رو باور کرده ..."

 

این ترانه ی شادمهر عقیلی هم تو آلبوم آدمفروشش سه چهار باری منو کشت!

 

رضا صادقی رو دوست دارم بجز ترانه های محلیش و بعضی آهنگهای چرندی که خونده و هیچ ارتباطی باهاشون برقرار نمی کنم!

 

با اکثر ترانه های هایده و مهستی و حمیرا حال می کنم (البته اکثر کسایی که این بازی رو انجام داده بودن ریده بودن به هیکل حمیرا! که برام سلیقه ی متفاوتم جالب بود!)

 

ترانه های قدیمی معین بد نبودن و دوستشون داشتم ...

 

امید و بیژن مرتضوی رو دوست دارم ... مخصوصا" آهنگهای بیکلام مرتضوی که با وبولنش غوغا میکنه ...

 

از برادران جواد یساری و عباس قادری و داوود مقامی نباید غافل بشم که با شنیدن ترانه هاشون میرم تو فاز جوجه لاتهای جنوب شهر!

 

اما آخرین آلبومی که شنیدم و خیلی باهاش حال کردم آلبوم آخر همایون بود ...

خب دیگه فکر کنم تا همینجا کافی باشه! چون اگه بخوام ادامه بدم سه چهار صفحه ای میشه!

 

*****

 

و کلام آخر ... شکسپیر میگه :

 

زندگی حواسشو جمع میکنه ببینه تو چی دوست داری تا دقیقا همونو ازت بگیره!!!

 

این جذابیتهای زندگی منو کشته!!!