مســــــــــتانه

هر چه گشتیم در این شهر نبوداهل دلی . . . . . که بداند غم دلتنگی وتنهائی ما

مســــــــــتانه

هر چه گشتیم در این شهر نبوداهل دلی . . . . . که بداند غم دلتنگی وتنهائی ما

تبعیض ....


ما هی می خوایم این نظام روزگار رو قانونمند نشون بدیم، بگیم همه چی حساب داره! کتاب داره! اگه اصغر آقا امروز مال مردم رو می خوره و واسه  بچش ماکسیمای مشکی با تودوزی زرشکی می خره فردا از دماغش در می آد ولی با گذشت زمان اصغر آقا نه تنها به مصیبت دچار نشد بلکه توپ تر هم شده! …

خلاصه هی خدا مثال نقض واسمون میفرسته!

ما هم هی واسه دلخوشی خودمون (وقتی پسر اصغر آقا با ماشینش از چاله آب رد میشه و مارو خیس آب میکنه!) می خونیم :

به نامرادی ما و مراد خویش مناز!

که نه مراد تو ماند نه نا مرادی ما!

ولی یه نیروی محکمی میزنه تو دهن من و میگه : بیجا کردی! تو همیشه نا مراد خواهی ماند!

خدایا این امثال اصغر آقا ها رو ادب کن ما یکم خنک شیم! و ایمانمون هم قوی تر بشه!  (اگه واسه این پروژه ادب کردن هم نیروی انسانی کم آوردی ما در خدمتیم!!!!) …

 

-------------------------------------------

 

اگه تو دنیا قرار بود جای چیز دیگری باشم دوست داشتم جای اشک رو گونه هات باشم که توی چشمات متولد شم، روی پلکت جون بگیرم، رو گونه هات جاری شم و سرانجام روی لبت بمیرم …

(این هم از تاثیرات منفی بهار! آدم رمانتیک میشه!)

 

--------------------------------------------

 

کلاغهای روی شیروانی فریادم را شنیدند

کلاغهای روی شیروانی سوختن مرا دیدند

و من دل خوش به قارقار آنها کردم ...

اما آنها با قار قار خود مرا فریفتند ...

 

خیلی هامون مثل همین کلاغها نابود شدن مردم دیگرو میبینیم ولی هیچ کاری انجام نمی دیم و فقط سر و صدای اضافه تولید می کنیم! کاش یکم نسبت به دیگران مسئول تر بودیم ... .

 

نظرات 14 + ارسال نظر
رز آبی جمعه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 02:06 ب.ظ http://roze-abi.persianblog.com

ای وای اول
یکم خوندم کامل که خوندم ابراز وجود می کنم

باشه!

رز آبی جمعه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 10:06 ب.ظ http://roze-abi.persianblog.com

سلام ٬ خوبید ؟ ضعف نکنید ! گویا از صب تا حالا فقط خودم خواندتون بیدم :D

ولی نه داداش !! بودن !! اما نظر ندادن !! چون من که اول زدم ۱۱۱۸ نفر بید حالا ۱۱۳۰ (!!!) { آماره تون رو خوب دارم ٬ آخه آمار خوندم :)))))))) }

به اصغر آقا بگوید برا منم زانتیا بخره ! دختر همسایمون ماکسیما داره اگه ماکسیما بخرم فک می کنه حسودی کردم :)))))

اشکم خونده بیدم یه جایی !
عاشق شدی بنده گناه کار ؟! دیگه کارت تمومه ! جای ببخشش نیس بدو جهنم :)

کلاغ ها رو نمی تونم به مسخره بگیرم !! یه واقعیته که برا عصر حاضر اپیدمی شده !!! هرکس هم یه کوچولو مسئول میشه به طرز وحشناکی لحش می کنن و از محبتش سوء استفاده !!

ببخشید منبر شد حوصله سر رفته بید ! پیچ چونه شل شد ! خوش و خرمشهر باشید .

آره دیگه مستضعفیم!

ازین بی ام و جدیدا نمی خوای؟ قشنگه ها!

من قبلا رفتن! الان از جهنم با شما تماس می گیرم! :)))

شاید!

نه بابا استفاده کردیم! رامسر بهتره :)))

ارباب زادگان ... جمعه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 10:15 ب.ظ http://LORDS.com

سلام عزیزم - عزیزم سلام!

ما یکم دیر اومدیم پست قبلیت از دست رفت ولی عیب نداره تو این یکی جبران می کنیم!
آخه بدبخت ماکسیما هم شد پیکان؟ خدایی هیچی صفای یه پیکان ۴۷ سوسکی لاستیک دور سفید و.... میشه؟

وای چه رمانتیک!باز مخ کدوم بدبختی رو می خوای بزنی :))))

کلاغها هر چی باشن آدم فروش نیستن! حالا کجات سوخته؟ بده بوسش کنم! =))

خدایی چی داداش خیلی خوبه اینقدر جرات داری که اعتراف می کنی گناهکارترین بنده خدایی. ایول ایول ...

راستی مبارک باشه :)

جبران کن!

نه والله پیکان یه چیز دیگست ...

مخ اون یارو که ماکسیما داره! :)))

اینجام ...

نوچرتیم ....

سلامت باشی :)

نفیسه شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 12:44 ق.ظ http://negaar.blogsky.com

آقا با اون گزینهء اولی موافقم سخت.منم بازی.

شما دو قطعه عکس با یه فتوکپی شناسنامه + فیش ۱۰۰ هزار تومنی بیارید! تا وارد بازی شوید :)))

چشم تو چشم شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 03:50 ب.ظ http://eye2eye.blogsky.com

آره .. خدایا .. این امسال اصغر آقا رو ادب بکنشون !
بهار کدومه داداش من .... نصفه ی لیوان رو رفتی بالا صداشو در نمیاری ؟!!

چی داداااااشششششششش؟

آره خیلی خوشمزه بود =)))

مهدی یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 04:05 ق.ظ http://mahdisf.persainblog.com

ای بابا ...طفلک اصغر اقا ماکسیماش کجا بود . یه پیکان ۱۳۰۲ داره که باهاش مسافر کشی میکنه. فکر کنم اینم اثر بهاره که ماشینش رو عوض کرده

کدوم اصغر آقا رو شما داری می گی! این اصغر آقایی که شما داری میگی که بابای خودمه! ساده ای ها لوح ....

جهرم یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 04:23 ب.ظ http://www.jahromboy.blogsky.com

«»«»«»«»»«»«»»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»
امید وارم همیشه موفق باشی
راستی از اینکه لوگوی منو تغیر دادید ممنونم
یه سر به وبلاگم بزن تغییرش دادم
خوشهال میشم موفق باشی

مرسی عزیزم ...

پرنده تنها یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 06:49 ب.ظ http://parande-tanha.blogsky.com

D:
آقا اون جملات رمانتیک اثر کیه !
صبح بخیر !

نمی دونم والله ...

شب بخیر ...

حکایت یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 08:30 ب.ظ http://hekayate4.blogsky.com

سلام عزیزم
چرا حالا گناهکار ترین بنده خدا حالا دفعه بعد که آپیدی حتما یکی از این گناهاتو یا بعضی هاشو بنویس :D
موفق باشی عزیزم
بای بای تا بعد

نمی شه عزیزم! بد آموزی داره ...

مرسی ...

چی چی نی یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 11:17 ب.ظ http://chichinni.persianblog.com

در اولین فرصت بیا و نظر بده خیلی لازم دارم
دونقطه دی

اومدم ...

امین دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 07:35 ب.ظ http://pilotkhaki.blogsky.com

مهندس مهندس
مهندس امروز که کلاس تنظیم تشکیل نشد که .... با این مریضیم این همه راه کوبیدم اومدم ....اقا دکتر تشریف نداشتن

کلاس تنظیم کیلو چنده! دکتر رییس شده دیگه نمی آد سر کلاس دیگه :)))

[ بدون نام ] سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 12:40 ق.ظ http://www.jahromboy.blogsky.com

سلام امدوارم همیشه موفق باشی
راستی زحمت کشیدی که به من سر زدی

وظیفمون بود ...

* پرنسس* سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 01:29 ق.ظ http://yasesefid.blogsky.com

مطلب پر محتوایی بود
خیلی به فکر مشغولم کرد
شاید برگشتم نظر دقیقم رو دادم

من تشکر می کنم که شما فقط به محتوای مطلب من پی بردین! خدایی ذهن خودم رو هم خیلی مشغول کرده ولی هنوز جوابی براش ندارم .

سیما پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 03:57 ب.ظ http://ahoooo.blogsky.com

مرسی از لطفتتون ٬ من دختر اصغر آقام !!!!!!!!!!! ولی امسال من هم مشکلای خاص خودشون رو دارن !!!!!!!
اگه دختر اصغر آقا نباشی حداقل گرفتار تجملات و چشم هم چشمی نیستی !!!
و تو یه خونه ای زندگی میکنی که صفا و صمیمیت داره ... نه مثل من که بابام خبر نداره تو کدوم دیارم ... فقط حسابم رو ماه به ماه پر میکنه !!!!!
موفق باشی ٬ در کل جالب بود ٬ قدر داشته هاتو بدون .

اون نسل قدیم یا پدر مادرهامون بودن که با وجود نداشته های زیاد قناعت می کردند و زندگی شاد و پر مهری داشتند ...

الان دیگه اینجوری نیست :( نسل جدید خیلی متفاوت هستش ...

مشکل اینجاست که خونه ای وجود نداره که توش صفا و صمیمیت حاکم باشه :))))

ممنون از لطفت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد