استفاده ابزاری از همه چیز! نمی دونم این خصلت همه آدمهاست یا فقط مربوط میشه به ما ایرانی ها. اگه یکم دقت کنیم می بینیم از همین محرم و عزا داریش هم داریم استفاده ابزاری می کنیم ... کجا گفتن اقتدار و عظمت هر هیئت به تعداد تیغه های علم اون هیئت بستگی داره؟ کجا گفتن اون کسی عزادار واقعیه که سیستم صوتی ماشینش گوش فلک رو کر کنه یا اینکه تیپ و قیافه هر عزادار اگه دختر کش تر باشه نشون دهنده میزان عزادار بودنشه!!! تو منطقه ما که اینجوریه که تموم جونها به عشق اینکه لخت و بشن و هیکل ورزشکاریشون رو به نمایش بذارن سینه میزنن! یا اینکه حاصل یک سال دارو خوردن و بدنسازی رفتنشون به نمایش بذارن زیر علم های چندصد کیلویی میرن! من دخترایی رو می شناسم که برای تاسوعا و عاشورا آرایشگاه میرن!
یه عده هم که مثل من... میرن یه گوشه ای و واسه دل خودشون گریه می کنن فقط به حال خودشونه و یاد بدبختی ها و گرفتاریهاشون میوفتن! این وسط حلقه مفقوده امام حسین و یارانشه ...
کاش اینقدر بی رحمانه با همه چیز برخورد نمی کردیم ... کاش ...
کسی برای من و تو دلش نسوخت
دستامون، از هم جدا دستای سرد
کسی برای آخر قصهء ما
واسه مرگ عشمون گریه نکرد!
نه دست می خوام نه پا ... و حتی نه اون چشمهایی که خیلی دوسشون داشتم ... فقط و فقط می خوام توی این ایام اون آدمهای آسمونی شفاعت کنن تا آدم شم ... همین ... آرزوم اینه که بتونم انسان باشم ...آی شمایی که دلتون پاک و آسمونیه مارو تو این روزا فرامیوش نکنید ... خواهش میکنم ...