وقتی واقعیت ها , آدم را فریب بدهند چه کار می شود کرد ؟
روزگاریست که حقیقت هم لباسی از دروغ بر تن کرده است
و راست راست توی خیابان راه می رود
عشق نشسته است کنار خیابان , کلاهی کشیده بر سر و دارد گدایی می کند
و مرگ , در قالب دخترکی زیبا , گلهای رز زرد می فروشد
زندگی , در لباس افسر پلیس , برای ماشین های تمدن سوت می زند
و شادی , در هیئت گنجشکی کوچک , توی سوراخی در زیرشیروانی , از ترس گربه خشونت , قایم شده است
و آدم ها , همان قورباغه های سرگردان مرداب تنهایی هستند
که شاد از شکار مگس های عمرشان شب تا صبح غورغور می کنند ...
-----------------
امروز بعد از یه سال و خورده ای فهمیدم این من نیستم که باید قرصهای اعصاب بخورم! بعضی آدمهای اطرافم احتیاجی بیشتری به این داروها دارن! تا منم در آرامش باشم ...
-----------------
این سوال همیشه ذهنمو مشغول کرده ... چرا بعضی (گفتم بعضی ها جبهه نگیرید!) از خانومها اینقدر خرید میکنن تا از حال برن؟؟؟
----------------
شبهایتان نقره ای از مهتاب آرامش
روزهایتان طلایی از آفتاب موفقیت
و دلهایتان رنگارنگ از رنگین کمان آرزوهای قشنگ