مســــــــــتانه

هر چه گشتیم در این شهر نبوداهل دلی . . . . . که بداند غم دلتنگی وتنهائی ما

مســــــــــتانه

هر چه گشتیم در این شهر نبوداهل دلی . . . . . که بداند غم دلتنگی وتنهائی ما

ت ن ه ا ی ی

                           

ای ... جای شما خالی نباشه! زیاد سخت نمی گذره ... یعنی یه جورایی اینقدر درد داشته که دیگه سِر شدم! باز هم به ورطه تکرار افتادم ... همین!

 

تنهایی غذا می خورم...

تنهایی می رم خرید...

تنهایی خودمو به شام دعوت می کنم...

تنهایی واسه خودم کادو می خرم...

تنهایی میرم پیاده روی...

تنهایی رو نیمکت پارک می شینم و به مردم و مخصوصا اونایی که تنها نیستن خیره میشم...

تنهایی با خودم گفتمان می کنم ...

تنهایی می خندم ...

تنهایی گریه می کنم...

تنهایی خودم رو سورپرایز می کنم!

و ...

 

خدایا شکرت ... گله ای نیست! گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست ...

 

* * *

یه جورایی دارم احساس می کنم این وبلاگ واسه این دنیای مجازی زیادیه! دیگه ارضام نمی کنه ... طرفداری هم که به اونصورت نداره ... 8-9 نفر که از روی لطف و شاید رو درواسی نظر میدن ... البته از اولش هم واسه دل خودم شروع کردم ولی الان دیگه وسعت تنهایی من اینقدر زیاد شده که این وبلاگ هم جواب نمیده ... شاید تعطیلش کردم ...

 

راستی روز پدر رو هم به پدر های واقعی تبریک می گم ...

نظرات 16 + ارسال نظر
مریم جمعه 5 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:55 ب.ظ http://darya777.persianblog.ir

میدانی
روح چقدر محتاج لحظاتی است که هیچکس در آن نباشد ....

میدانی
انسانها با دردهایشان بزرگ میشوند و سن واقعی هر کس اندازه ی دردهایی است که درشناسنامه ی روحش نوشته میشود ... بزرگ شدن در این دنیای کوچک مسلما سخت است ....

میدانم....
گله ای نیست ز بی مهری ایام عزیز ................

میلاد مولود کعبه بر شما مبارک!

ممنونم عزیز ...

بازم مثل همیشه زیبا و پر معنا بود ...

آیدا جمعه 5 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:36 ب.ظ

سلامعلیکم
عید شما مبارک ... (=
تنهاییم عالمی داره خب ... منم دلم میخواد یکم ...
میدونی خیلی سخته خیلی تنها بودن ... و فک میکنم از اون سختتر اینه که اطرافت پر آدم باشه اما حس کنی بازم تنهایی ... یه خلاء در کنارت باعث شه که دیگه هیچکسو هیچ چیزو نبینی ... خیلی سخته ها ...
ما که زدیم به جاده خاکی ...
(هر کسی از ظن خود شد یار من / از درون من نجست اسرار من )

علیکم السلام!

ممنون ...
همون ایشالا که به اون یکم برسی! چون زیادش بده!

دقیقا همین حسیه که من دارم! دور و برم خیلیا هستن ولی اون خلاء ...

وضع منم بهتر از شما نیست! :)) از خاکی هم اونورتر دارم میرم!

مهتاب شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:16 ق.ظ

بلههههههههههههه؟سعید به خدا از این حرفا اگه یه بار دیگه زدی نزدیا!یعنی چی هی همه خودشون رو لوس میکنن وبلاگ تعطیل میکنن؟؟؟؟؟؟؟؟خوب آدم مینویسه واسه خودش.خیلیام میان میخونن و تو حق نداری اینکارو به خاطر اونا بکنی.

چشم دیگه نمی گم ...

به خدا لوس بازی نیست ... یکم خسته شدم!
چشم به خاطر همونهایی که می خونن و شما دیگه ازین حرفها نمی زنم! ممنونم از محبتت ...

مهتاب شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:23 ق.ظ

درضمن روزتم مبارک و عیدتم خیلی مبارک.دیگه این حرف رو نزن.باز خوبه تو تنهایی اینکارایی که گفتی میکنی من که تنهایی هیچکاری نمیکنم:)

ممنونم عزیزم ...
خدا کنه که هیچ وقت تنها نباشی ولی اگه زیاد تنها باشی یاد می گیری این کارارو توی تنهایی انجام بدی! ؛)

خزان نوشت یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:41 ق.ظ http://chayesabz.blogsky.com/

باید بگم که خیلی باید به خاطر همین چیزا خدا را شکر کرد! گاهی فکر می کنم تنهایی خیلی بهتر از اینه که تنها نباشی و عزیزی را از دست بدی! و گاهی هم بهتره ادم تنها نباشه و عزیزی را از دست داد ه باشه ولی ....
و دیگه اینکه خوشحال باش مردی و می تونی تنهایی بدون مردم ازاری روی نیمکت پارک بشینی!!!!!!

ما که همیشه شاکریم ... اتفاقا مورد دوم هم برام پیش اومده!!!
پس من ازین مردونگی زیاد استفاده نکردم! چون به تعداد انگشتهای دستم هم روی نیمکت پارک ننشستم!!!

چشم تو چشم یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:38 ب.ظ

وقتشه برات زن بستونن !
عاشقی و الفبای تنهایی ........

نبینم غمتو داداش

ایول فقط تو فهمیدی درد من چیه؟! :))

فدات داش مهندس ...

مهری دوشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:54 ق.ظ http://missmehri.blogfa.com

وااااااااااااای چقدر نا امید و دپرس نوشتی ...
نه بابا تعطیلش نکن :) ما تازه رسیدیم پیش شما :)

تازه کجاش رو دیدی؟!!!

چشم ... هستیم در خدمتتون ...

قرار بلاگ اشکایی ها دوشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:47 ق.ظ http://1st-gharar.blogsky.com

سلام!
۵ شنبه ۲۵/۵/۱۳۸۶
ساعت ۳۰/۴ بعد از ظهر
------------------------------------------------------- یادت نره !
موفق باشی

اگر عمری باقی بود حتما خدمتتون میرسیم ...

سروناز سه‌شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:26 ق.ظ

تنهایی اینهمه کارو میکنی تو؟
خوش به حالت
من وقتی تنهام دلم میخواد بخوابم
حرف از رافتن نزن که دلمون میگیره
تازه یه همکار پیدا کردم
نزنی بری یه وخ که خواهر کوچولو تنها بمونه ها

پس معلومه همیشه سرت شلوغه که تو تنهایی هوس خواب می کنی!!!

چشم نمیرم! مخلص خواهر کوچولومون هم هستیم ....

مهتاب سه‌شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:20 ب.ظ

سلام:)خوبی؟دیگه این فکرا رو گذاشتی کنار که اینجا رو ببندی.مگه نه؟من هر روز میام اینجا.زودتر بنویس که اون حرفت فقط یه شوخی بی‌مزه بود.باشه؟

سلام :)‌ ممنونم عزیزم ... آره پشت دستم رو هم داغ کردم که دیگه ازین فکرا نکنم!
آره یه شوخی بیمزه بود ... خوب شد؟!

ونوس ومحمد پنج‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:05 ق.ظ http://zendegimoon.blogsky.com

سلام
میشه بپرسم این چند وقت که من نبودم چه اتفاقاتی افتاده؟؟؟؟؟؟؟
ناراحتی از تنهایی؟
بیا با من غذا بخور
بیا با من بریم خرید
بیا منو به شام دعوت کن
بیا واسه من کادو بخر(من کادو خیلی دوست دارم)
بیا با من بریم پیاده روی
با من بشین رو نیمکت پارک
بیا با من گفتمان داشته باش
بیا با من بخند
بیا با من گریه کن
و من رو سورپرایز کن.
ولی دیگه حرف تعطیلی اینجارو نزن.از دوستای قدیمی فقط تو میای سراغ ما دوتا بیچاره.بچه های هفت حوض و حومه محکم تر از این حرفان.گفته باشم!
در ضمن مرسی که محمد رو تنها نذاشتی.تو فرودگاه آپدیت کرده.همیشه در حال رفتنه.بهش نگیا ولی بعضی وقتا از دوریش خیلی دلگیر میشم.اگه بشنوه عصبانی میشه.

سلام ...

اتفاق خاصی نیوفتاده ... همون سعید همیشگی با روزمرگیهاش ...

شما این کارهایی که گفتی رو باید با محمد جان انجام بدی نه من! ولی به هر حال از لطفت ممنونم ... می بینی که از قدیمی ها هم تو فقط موندی! باشه ... می مونم و ادامه میدم ...

ایشالا یه روز (به همین زودیا) بهم خبر میدی که تو محمد برای همیشه پیش هم هستین ... و دیگه فاصله ای وجود نداره ...

یاسمین ( حرفهای یه دختر غمگین پنج‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:11 ب.ظ http://rue.blogsky.com

سلام
می بخشی دیر بهت سر زدم
راستش می خواستم دیگه کلا وبلاگمو بذارم کنار اما نشد....تو هم اینکارو نکن..حداقل توی این دنیای مجازی همو داریم
دلت شاد سعید جان

سلام ...

خواهش می کنم ...

آره حرف قشنگی زدی ... حداقل تو این دنیای مجازی همدیگرو داریم!

ممنونم عزیزم ...

مریم جمعه 12 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:16 ب.ظ http://darya777.persianblog.ir

سلام آقا سعید
دریا ۷۷۷ با تولدت مبارک آپ شد ... منتظر حضور سبزت ...

در پناه حق

سلام ...

حتما میام ...

Mohammad ali دوشنبه 7 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 07:23 ب.ظ

Salam
Ba inhame taraftar rot mishe begi 7 8 nafar be man sar mizanan.
Man khodam az tarafdaray paropa ghorsetam beben cheghadr khateret azize ke ba mobail be weblaget omadam.
Be omid khoda hame chiz radif mishe. By

محسن پنج‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:30 ب.ظ

سلام...به قول علی صفای حایری که می گه دل انسان از همه هستی بزگتره و اینست راز تنهایی انسان

ناصر دوشنبه 24 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:24 ب.ظ http://www.naser-mohammadi.blogfa.com

سلام
.....فقط میتونم بگم حرفات واقعا آرامبخشه و به دل میشینه
لابد واسه خاطره اینه که از دل بلند میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد