زندگیمو که نگاه می کنم یاد اون خره میوفتم که واسه استفاده از حداکثر نیروش یه هویج جلو چشمش آویزون کرده بودن و اون بدبخت هم به عشق رسیدن به اون هویج می دوید! منم دارم دنبال هویجی می دوم که هرگز بهش نمیرسم ...
دیگران را هم غمی هست به دل ...
غم من نیز غمی غمناک است ...
بهههلللهههه ...
بعله!
دور از جون اااااااااااااااااااااا.این حرفا چیه آخه؟اصلاْ اینجوری نیست سعید.زیادی خودت رو دست کم میگیری.
راستی این کاریکاتوره خیلی بامزه بود:)
دور از جون من یا خره؟ :))
قابلی نداشت ...
مطمئن باش اون لحظه که فکرش و نمی کنی و از همه جا بریدی، گشایشی توی کارت پیش می آد.
پایان شب سیه، سپید است.
من به این جمله {ایمان} دارم.
حداقل برای خودم که پیش اومد.
موفق باشی،
م.م.
محسن تو واقعا موجود عجیبی هستی! اصلا باورم نمیشد یه همچین حرفی رو ازت بشنوم ... ولی خب نظر زیبایی بود ... ممنونم.
سلام
چرا اینهمه فکرات عجیبه تو ؟
میتونی به جا ی دویدن دنبال هویچ نارنجی خوشرنک یه عفهای توی باغچه که تازه و سبزن راحت تر دست پیدا کنی
در این دنیا کسی بی غم نباشد
اگر باشد بنی ادم نباشد
شاد ببینمت سعید
سلام ...
آخه هویجه خوشمزه تره :))
دلت شاد ... ممنونم ...
up to you, it's your life....
دقیقا!
آپ نمیکنی سعید جان؟منتظرم...
شرمنده که منتظر موندی ... :(