مســــــــــتانه

هر چه گشتیم در این شهر نبوداهل دلی . . . . . که بداند غم دلتنگی وتنهائی ما

مســــــــــتانه

هر چه گشتیم در این شهر نبوداهل دلی . . . . . که بداند غم دلتنگی وتنهائی ما

زندگی (۲) ...

 

مارکز میگه:

زندگی آنچه زیسته ایم نیست، بلکه چیزی است که به یاد می آوریم تا روایتش کنیم.

 

بعضی قسمتهای زندگیم رو هر چی فکر می کنم چیزی به یاد نمیارم! انگار هیچی تو خاطراتم ثبت نشده ... یا انقدر بی ارزش بوده و پوچ بوده که که ذهنم گفته حیف این حافظه نیست خرج این مزخرفات بشه!؟

یکی ازون قسمتها از 18 سالگیم تا امروزه!

 

* یه بنده خدایی پرسید تاحالا با نامحرم ها روابط نامشروع داشتی؟! گفتم نه حاج آقا ما این یه رقم رو تعطیلیم! گفت اما من امروز دیدم با همکار خانم توی اتاقتون داشتید صحبت می کردید!

تازه فهمیدم صحبت کردن و یا حتی نگاه کردن به نامحرم جزء روابط نامشروع از نظر این بنده خدا به حساب میاد!!!

چی بگم والله!!!؟

 

 

نظرات 12 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 22 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:23 ب.ظ http://www.wall.blogsky.com

سلام
بی خیالی...راحت ترین راهه برای بعضی مسائل....

سلام ...

کاش میشد بیخیال شد ...

مهتاب شنبه 23 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:06 ق.ظ

سلام سعید جان!ببخش نگرانت کردم.خیلی حالم بد بود.نمیدونم چرا فکر میکنم با تو میتونم از احساسم بگم.واسه همینم دیشب که هیچکس نبود باهاش حرف بزنم (البته خیلیا بودن اما حرف دلمو بهشون نمیتونستم بزنم)دلم خواست بیام به تو بگم چه احساسی دارم.الان یه ذره بهترم.البته بازم آتش زیر خاکستره سعید:)در مورد اون آقا واقعاٌ نمیدونم چی بگم.به جز اینکه برای درک و شعور پایینش تاسف بخورم.

سلام ...

نه بابا خواهش می کنم ... باعث افتخار و خشحالیمه که اینجا احساس راحتی می کنی و منو محرم حرفات میدونی ... کاش می تونستم کمکی بکنم ...

م.م. شنبه 23 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:39 ق.ظ

سلام.
لطفا آدرس زیر رو توی Friend لیست ت بزار.
ممنون.
هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستم.
ممنون.

www.ymrt.ir

م.م.

سلام محسن جون ...

حتما ... فقط اجازه بده یکم در موردش تحقیق کنم که خطری نه منو نه تو رو تهدید نکنه!

آیدا یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:13 ب.ظ

سعید جان اونجوری که نمیشه یه قسمت ... از ۱۸ سالگی تا الان تو میدونی چند قرنه که گذشته :دی
چقدر خندیدم ... از دست این حاج آقاها که انقد بلا تشریف دارن !!!

آخه می دونی من کنتور عمرم یه بار صفر کرده! واسه همین فکر کردم زیاد نگذشته :))

خیلی بلا هستن :)) شیطون و ناقلا هم هستن!

خزان نوشت یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:58 ب.ظ http://chayesabz.blogsky.com/

ای ول اون حاج اقاهه! با این اوصاف اوضاع ملت خیلی خراب تر از این حرفهاست!!!
پس با همین اعتقاد است که می خوان پیاده رو ها را هم زنانه ٬ مردانه کنند!!!!
(امیدوارم به مرحله ای از زندگی برسی که انقدر عالی باشد که بی خیال انچه کذشته برسی)

خیییییییییییییییییییییللللییییییی ...

تازه وبلاگ ها رو هم میخوان زنونه مردونه کنن!

ممنونم ...

قرار بلاگ اسکایی ها دوشنبه 25 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:31 ق.ظ http://1st-gharar.blogsky.com

سلام!


..::: زمان و مکان قرار تابستانی اعلام شد :::..

:: به امید دیدار ::

علیک سلام!

چشم ... میایم ...

یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین دوشنبه 25 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:28 ب.ظ http://rue.blogsky.com

ای بابا بعضیا هم دلشون خوشه ها.....
دلت شاد

آره والله!

پارمیس پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 03:34 ق.ظ http://apadana2006.blogsky.com

سلام آقا سعید خوبین؟ مرسی که بهم سر زدین
این پست خیلی قشنگ بود ...با یه سخن خیلی قشنگ شروع شده بود.... آقا چقدر من بهاین بنده خدا خندیدم..... خیلی با نمک بوده ..من اگه بودم خدا وکیلی نمی دونم عکس العملم جز کلی خنده چی میتونسته باشه...!!!
شاد و موفق باشید. در پناه حق.

سلام پارمیس خانم ... ممنون ... خواهش می کنم ...

ولی ما مجبور بودیم نخندیم! چون ممکن بود اخراج بشیم :))

دلت شاد ...

امین پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:16 ق.ظ http://aminkhaki.com

مگگگگگگگههههه خودت خوارررررر ماااااااادددددددددررررررررررر نداری که با زن مردم صحبت می کنی

چرا! تازه پدر برادر هم دارم! :))

مهرانی... پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:04 ب.ظ http://www.mehranweblog.blogsky.com

خیلی کارت زشته.... خانم میاری سر کار ؟؟؟

ای بابا ... کار داره بیخ پیدا می کنه!!!

سروناز جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:48 ق.ظ

سلام خوبی سعید
بابا بی خیال گذشته و فقط خوباش رو برای خودت نگه دار بقیه رو دور بریز اگه نریزی خودم میام همو رو اتیش میزنم یهو دیدی تر و خشک با هم سوخت بدتر خودم هم سوختم این وسط
عجب اگه این طوره کلی رابطه نا مشروع داشتم تا الان و در خال حاظر نیز........

سلام ...

:)) نه شما خودشو کنترل کن! من قول میدم خودم اونهایی که واجبه آتیش بزنم!!!

استغفرالله!!!

چشم تو چشم جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 02:55 ب.ظ

بچه های این دوره زمونه حیا رو قورت دادن !!
چشمم روشن ...
صحبت که کردی .. خوب یدفه هزارتا کار دیگه هم می کردی .. !!

آخه میدونی ما اول هزار تا کار دیگه می کنیم آخرش صحبت می کنیم :)) =))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد