مســــــــــتانه

هر چه گشتیم در این شهر نبوداهل دلی . . . . . که بداند غم دلتنگی وتنهائی ما

مســــــــــتانه

هر چه گشتیم در این شهر نبوداهل دلی . . . . . که بداند غم دلتنگی وتنهائی ما

آفریدگار ...

 

God...

* ازینجا رونده، ازونجا مونده! (یا بالعکس) این توصیف ناب از منه!

نه اینقدر با خدا هستم و متوکل به اون که با خیالت راحت زندگی کنم و همراه با تلاش خودم همه چیز رو بسپرم به خدا ...

نه جزء اون دسته ای از افراد هستم که هیچ خدایی ندارن و در کل به هیچ چیز اعتقاد ندارن و از هفت دولت آزاد ...

 

هر قدر هم که تلاش کردم نتونستم جزء هیچکدوم از دسته های بالا بشم! شدم یه موجود ضعیف که یه روز ایمانش قویه، روز دیگه شیطان تو دلش حکم روایی می کنه ...  

خدا آخر عاقبت من و هر کسی که اینجوریه رو بخیر کنه ...

 

* بالاخره بدون پایه، تک وتنها رفتم نمایشگاه! (اصولا آدم نباید به خلق خدا تکیه کنه!!!) چیزی که تو این نمایشگاه خیلی نگرانم کرد خیل عظیم جمعیت بانوان بود! یعنی حدود 70 درصد جمعیت بازدید کننده رو خانمها تشکیل میدادن ... حالا چرا نگران شدم!؟ نگران شدم ازون روزی که این عدم تناسب جمعیت خانمها و آقایون باعث بشه خانمها برن خواستگاری آقایون!!! اینجوری پسرهای بدبختی مثل من ترشیده میشن!!!!

 

* سیگار، الکل، زندگی بدون تحرک و یه مشت قرص های جورواجور ... معجون خوبیه برا خودکشی تدریجی ...

 

نظرات 16 + ارسال نظر
یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین) شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:22 ق.ظ http://rue.blogsky.com

سلام
قسمت اول مطلبت راجع به خیلیها صادقه از جمله من...
اما مطلب سومی رو نـــــــــــــــــــــــــه
آخه چرا اینطوری سعید...

سلام ...

ای بابا زندگیه دیگه! ...

یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 04:14 ب.ظ http://rue.blogsky.com

می دونی سعید این چیزها مشکلی رو حل نمی کنه..تنها به مشکلات اضافه می کنه....

کاملا درسته ...

عادل شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 06:31 ب.ظ http://paltalk.blogfa.com

سلام
خیلی عالی بود خوشم اومد
با تبادل لینک موافق بودی خبرم کن
[بدرود]

سلام ...

خزان نوشت شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 10:05 ب.ظ http://chayesabz.blogsky.com/

نگران این تفاوت جمعیت نباش فقط علت اش اینه که اقایون روزا سر کارند و نمی تونند بیان نمایشگاه!!!
حالا چرا خودکشی تدریجی؟ فکر کنم با اینا که گفتی دیگه تدریجی نمی شه!!!

اون آقایون رو هم حساب کردم!!!

شایدم یه هوییه!

مریم شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 11:57 ب.ظ http://darya777.persianblog

سلام آقا سعید...

اینجوری یا تو اونو تموم میکنی یا اون تو رو .... پس واسه چی ادامه بدی؟؟؟

یه چیزی بود تموم شد ... به نظرت دنیا تموم شده؟ ... نمیدونم چی بود یا چی هست!!! هر چی چه فرقی توی اصل قضیه داره ... مهم اینه که به این رسیدی که باشی و اینجوری که وصف کردی باشی .... ولی یه لحظه از قالب سعید بیا بیرون ... دنیا اندازه ی یه سیب نیست که گاز بزنی تموم شه ... دنیا یه درخت سیبه که هرموقع بخوای میتونی یکیشو گاز بزنی ...
حرف بود ...
نه نصیحت ...
بذار رو حساب اینکه امشب حالمان خوب است !!!

با شیدایی به روز کردم ...
موفق باشی .

سلام مریم خانم ...

خیلی تعریف جالبی بود از نیا ... درخت سیب رو میگم ...

دلت شاد ...

بهناز یکشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 03:11 ب.ظ http://goleorkide.blogfa.com

سلام
وب جالبی داری
خوشحالم که با وبتون آشنا شدم
و خوشحالتر می شم اگه به مب منم سربزنید
منتظرتون میمونم

سلام ...

چشم ...

مهتاب یکشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 03:53 ب.ظ

نگران نباش بالاخره خدای توام بزرگه،از توام خواستگاری میکنن:دی
اینکار رو هم نکن اگه میخوای خودت رو بکشی یکباره اینکارو بکن اگه هم زندگی رو دوست داری بیخودی با اینچیزا به خودت صدمه نزن.اینکه خودت رو با الکل و سیگار مریض کنی فقط، به درد نمیخوره.
در مورد اینکه آدم نمیدونه مال کدوم دسته‌س هم باید بگم همهء آدما خاکسترین نه سیاه سیاه نه سفید سفید.پس چیز عجیبی نیست که بعضی وقتا شیطان بهشون چیره بشه و گاهیم فطرت پاکشون بهشون غلبه کنه.نگران این موضوع نباش:پی

ترشیدم بابا پس کی؟ :))

نه بابا صدمه چیه؟! عرض کردم پیام بهداشتی بود ؛)

من فکر کنم نوک مدادی باشم!!!

یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین) دوشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:00 ق.ظ http://rue.blogsky.com

سلام
می دونی سعید جان من اصلا نمی تونم بگم فراموشش کن...یکی دیگه رو پیدا کن...یا.....اما خودت مهمتر از هر کسی هستی...منم همیشه تو دیروز زندگی می کنم واسه همینه امروزم که از هر لحظه ای بهتره رو از دست میدم پس ..فردایی هم برام باقی نمی مونه..حداقل تو اینطوری نباش تا مثل من حسرت عمر رفتتو نخوری....دلت شاد

سلام ...

منم تا امروز همیشه توی دیروز بودم! و فقط حسرت خوردم ...

نارسیس دوشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:47 ق.ظ http://pacific.blogsky.com

سیگار.. الکل.. زندگی بدون تحرک و قرص.. اینا خودشون عامل خودکشی ان..
عجیبه برام..
تو خیلی مثل منی سعید..
کاش می شد نصیحتت کرد!!!!!!! :دی

خوب ما معجون می سازیم!!!

چی عجیبه؟

هممون یه جورایی شبیه همیم ... به قول سیاوس : ای بازیگر گریه نکن ما هممون مثل همیم ...

نصیحت کن عزیزم با کمال میل پذیراییم! :)

نارسیس دوشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:49 ق.ظ http://pacific.blogsky.com

اونی که تو پست قبلی مزاحم شده بود من بودم :دی
بلیط منظورم بلیط هواپیما بود نه بلیط نمایشگاه :)) :دی

مراحمی شما ...

خدمات مشتریان وبلاگ مستانه ترکونده! بلیط هم براتون تهیه می کنه ... :))

ونوس ومحمد سه‌شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:36 ق.ظ

سلــــــــــــــــــــــــــــــــــام
چطوری؟فکر خودکشیو از سرت بیرون کن که میخوام تو و امینو عروسی دعوت کنما!خودتم لوس نکن.الکلم کم بخور که زیادیش هوشتو میپرونه اونوقت عاشق میشی!تلفنمون قطع بود داشتم خفه میشدم از دلتنگی اینترنت!مواظب خودت باشیا.راستی از امین خبر نداری؟هرچی شمارشو میگیرم خاموشه.این امین منو دق میده آخرش.
فعلاْ

سلـــــــــــــــــــــــــــــــــــام

خوب!!! آخ جون عروسسسسسسسسسسسسییییی!!!

شمام مواظب خودتون باشید ... راستی پادگان امین شبکه مخابرات قطعه واسه همینه نمی تونی باش تماس بگیری ... دق نکن! :دی

سعید یا همون صاحاب وبلاگ! سه‌شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 08:22 ب.ظ

عزیزان قسمت سوم پیام بهداشتیه!!! خودم رو عرض نکردم!

یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین) چهارشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 10:52 ق.ظ http://rue.blogsky.com

دلهای آدما به اندازه حرفاشون بزرگ نیست
ولی حرفی که از ته دل باشه می تونه آدم بزرگی بسازه.....
دلت شاد

زیبا بود ...

سروناز چهارشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:36 ب.ظ

سلام خوبی
وای ببخشید من این دفعه هیج جا نرفتم
خدا عافبتمون رو بخیر کنه
می گما چطوره که دسته حمعی دعا کنیم واسه خودمون
اخی تنهایی رفتی ؟؟
خوب خواهری برادری عمویی دایی چه می دونم کسی رو همراه خودت می بردی تا اینهمه عدم تناسب تو ذوقت نزنه
از نظر خواستگاری هم نگران نباش خودم می گردم واست یه دختر خوب پیدا می کنم
تازه اگه پیدا نشد ترشیت می کنیم
یه مخدر جدید اومده کراک خیلی زودتر از اینا جواب میده
ولی هنوز زوده که خود کشی کنی
چند سال دیگه هم صبر کن

سلام ... ممنون ...

با دعای دسته جمعی موافقم!!!

آره دیگه ... خواهر برادر که تعطیلم! ما جز خدا کسی نداریم!!!

دستت در نکنه ...

باشه حالا چون شما گفتی یه چند سال دیگه هم صبر می کنم ...

چشم تو چشم پنج‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:56 ب.ظ

من می دونستم آخرش اینطوری میشه !
نظرت دربازه سیگار چیه ؟
کراک بهتره .. نه ؟

ای بابا زندگیه دیگه!!!

خیلی خوبه! فقط یکم اندازش رو بزرگتر کنید!!!

نه بابا حسن! خطرناکه حسن! کرم میذاری حسن!!!

سروناز جمعه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 04:22 ب.ظ

سلام سعید جون خوبی
خیلی دلم گرفته
اومدم بگم که اپ کردم
شاد باشی

سلام ...

آخ نگو که دل منم امشب خیلی گرفته ....

دلت شاد ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد