چهره ...

یه جایی خوندم انسان دو تا چهره داره ... یه چهره زیبا و روحانی و یه چهره شیطانی! زودی پریدم جلوی آینه هر چی تفحس کردم چیزی دستگیرم نشد! متوسل شدم به مادرم که چهره شیطانی من چه جوریه!!!

گفت اون موقع که ساعتها سکوت می کنی و نگاهت به یه چیز خیره میشه ... وقتی از شدت عصبانیت دندونات رو روی هم فشار میدی و چشمات سرخ میشه، اون وقته که میشه شیطان رو دید!

منم آدم خطرناکی بودما خبر نداشتم!!!

* اصولا واسه اینکه آدم توی این دنیای مادی گرا کارش راه بیوفته 2 تا چیز لازمه! پول و قیافه ... شکر خدا من هر دوش رو ندارم!

* هیچی مثل عید تهران حالم رو جا نمیاره! خیلی حال میده مسیری رو که تو روزای عادی 2 ساعت توی ترافیک هستی تو نوروز تهران 15 دقیقه ای طی کنی ... به این میگن زندگی! من اینو میخوام... .

* به قول یکی از دوستان وقتی سوار بنز هستی مقصد هیچ فرقی نداره! مهم اینه که سوار بنزی ... اینم نظریه واسه خودش!

* این قطعه رو هم یکی از دوستان بزرگوارم لطف کرده و برام فرستاده ... واسه مواقعی که از همه چی خسته شدی مفیده ...

و هرگز نومیدوار از فراز صخره های سخت زندگی آینده را نظاره مکن

و بدان که در امتداد هر راه که برمی گزینی، همواره دشواری در کمین است

که زندگی اگر نام آسانی داشت

دیگر بر زمین تلاش معنای خویش را از کف می داد

و در آسمان رنگین کمان