مســــــــــتانه

هر چه گشتیم در این شهر نبوداهل دلی . . . . . که بداند غم دلتنگی وتنهائی ما

مســــــــــتانه

هر چه گشتیم در این شهر نبوداهل دلی . . . . . که بداند غم دلتنگی وتنهائی ما

آینه

بعد مدتها که چند دقیقه پای آینه وایسادم ... روی صورت پسرک توی قاب آینه دستی کشیدم و گفتم : سعید جون تو اوج جوونی پیر شدیا ... دیگه بعد از اون حادثه لعنتی خنده هات تصنعی شده ... کم کم کنار چشمات و لبت داره خط پیری میوفته! ... تو چشات خستگی موج میزنه ... دیگه چشمات با کسی حرف نمیزنه، شاید چون دیگه این چشما به کسی نمیتونه اعتماد کنه ...

پسرک تو آینه جواب داد : چه میشه کرد! زندگیه دیگه ...

 

* آخرین مرحله از استخدامم هم انجام شد! گزینش ... تا حالا تو عمرم اینقدر حرف نزده بودم ... بسکه حرف زدم گلو درد شده بودم!!! حالا من به کنار، اون بنده خدا رو بگو که هرچی من میگفتم می نوشت! فکر کنم نوشته هاش واسه وبلاگ عالی بود ...

 

* یه خبر بد شنیدم! چهارشنبه سوری همین هفتس! چند سالیه دیگه با شنیدن اسم چهارشنبه سوری ذوق نمی کنم بلکه وحشت کل وجودم رو میگیره ... آخه اینجا تو نارمک بچه ها بجای چهارشنبه سوری جنگ راه میندازن! فقط تانک و آر پی جی و موشک کم داره که اونم به امید خدا در سالهای آینده تهیه میشه!!!

نظرات 17 + ارسال نظر
خزان نوشت جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:05 ب.ظ http://chayesabz.blogsky.com/

بی چاره پسرک بیرون از اینه. اون بیرون از اینه که باید واقعآ زندگی کنه و اون یکی که تو اینه است مدام موج منفی چه کنم چه کنم می ده!!!

همینو بگو!

پارمیس شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:19 ق.ظ http://apadana2006.blogsky.com

سلام اقا سعید عزیز. مرسی که اومدین خیلی خوشحال شدم. بابا انقدر سخت نگیرید توکل کنید به خدا. بالاخره یکی پیدا میشه که بهش اطمینان کنید مطمئن باشید. فقط از خدا کمک بخواید. چهار شنبه سوریای اونجا اینجور که گفتین واقعا هم به جای خوشحالی وحشت داره!
وای من خیلی شرمنده شدم به خدا اصلا ندیدم که شما من رو لینک کردید کلی خجالت کشیدم. خب چرا نگفتین بهم که شرمنده نشم؟!(ناراحت) در هر صورت خیلی زیاد از لطفتون ممنونم. من هم شما رو لینک میکنم الان عزیز. همیشه شاد و سلامت باشید. موفق باشید. یا حق.

سلام پارمیس خانم ...
خواهش
چشم ... توکل ...

خواهش می کنم این حرفها چیه ...

دلت سبز و بهاری ...

یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 03:28 ب.ظ http://rue.blogsky.com

هر وقت دل کسی رو شکستی یه میخ بکوب به دیوار.
هر وقت دلش رو به دست آوردی میخ و از دیوار در بیار.
اما یادت باشه جای میخ همیشه رو دیوار هست.
ممنون سعید جوون
دلت شاد

ممنونم ...

مریم یکشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:06 ق.ظ http://darya777.persianblog

سلام
....
من جرات چشمانم را
به دستانت سپردم
تو دستانت را به باد
و من در فضا پخش میشدم
....
خوبی آقا سعید ؟ این آینه رو یه دستمال بکش ٬ خوبه حالا که داری امسال رو پشت سر میذاری این گرد و غبار رو هم پاک کنی . این چمدونتو خالی کن ٬ اضافی هاشو بریز بیرون ... امسال سال خوبی واسه همه ی مردم دنیاست . این یه شعار نیست یه واقعیته !
راستی من آپیدم !
شاد باشی !

سلام ...

آره می دونم ... به دل منم افتاده که سالیست بسیار عالی ...

دلت شاد ...

یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین یکشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:56 ب.ظ http://rue.blogsky.com

خداوندا ! دستانم خالی اند و دلم غرق در آمال. یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن...
دلت شاد

ممنونم ...

سروناز دوشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:07 ق.ظ http://sarv-e-naz.blogsky.com

سلام خوبی سعید جون
چی شده که دوست مهربون ما از غم و غصه میگه
غم و غصه ها رو دور بریز این دردا شتریه که در خونه هر ادمی می خوابه بزنش و از در خونت دورش کن
اگه بمب و موشک خواستی واسه چهارشنبه سوری بگو خودم بهت میدم و رو دست بچه های محل بزن (شوخی بود همکار )
شاد باشی

سلام خواهر کوچولو ...

چشم ...

شما بجز نقاشی عضو مافیا هم هستی پس :))

دلت شاد ...

یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین دوشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:05 ب.ظ http://rue.blogsky.com

اگر فکر می کنی که رفتنت باعث شکستنم می شود
اگر فکر می کنی که از پس رفتنت اشک می ریزم
اگر فکر می کنی که با نبودنت لحظه هایم خالی می شوند
اگر فکر می کنی که هر لحظه دلم برای دستان گرمت تنگ می شود
اگر فکر می کنی که بی تو می میرم
بسیار درست فکر کرده ای ...
خب تو که می دانی نبودنت را تاب نمی آورم
پس بمان . . .
دلت شاد سعید جوون

ممنونم عزیزم ...

ونوس ومحمد سه‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:46 ق.ظ

سلام سعید جان
من که میگم برو بچز هفت حوض با همه جای دنیا فرق دارن ناراحت میشی!من خودمم بچهء اون حوالیم دیگه.حالا دست روزگار مارو پرت کرد لواسون.ولی میدونم اونجا چه خبره دیگه!
مواظب خودت باش.

سلام ...

کی ناراحت شدم! خودتم واردی دیگه به اون محله :))

شما هم مواظب خودتون باشید ...

©م.م.© سه‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:11 ق.ظ

سلام دایی سعید،
چند شب پیش SMS زده بودی.
خواب بودم.
اگه کاری داری، mail بزن.
این CD ت هم پیش من مونده. قریبی ت و می کنه.

می بینم که استخدام شدی. (هر مردی با اولین حقوق ش به دوستاش شام می ده.)

خوش باشی،
©م.م.©

سلام عزیزم ...

حالا بت زنگ میزنم!
منکه اینجا مردی نمی بینم :)) =))

دلت خرم!

پوریا سه‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:07 ب.ظ http://www.daghoun.blogsky.com/

سلام سعید جان خیلی آ قایی. می خواستم بابت ا هنگ
اذت تشکر کنم.
حال دادی .

قربونت پوریا جان ...

لیدا سه‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 07:09 ب.ظ http://www.lyda640.persianblog.com

منم چند سالی انتظار هیچی و اصلا اومدن هیچی خوشحالم نمی کنه عیذ جشن تولد چهارشنبه سوری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پس هم دردیم ... به نظر من که این چیزا مسخره بازیی بیش نیست!

سروناز چهارشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:06 ق.ظ

سلام خوبی سعید جان
ببین یه سر برو پیش همون افاهه و چند صفحه از حرفهایی رو که نوشته بود بگیر وبده به من اخه یه کم کم اوردم توی مطلب
آپم
شاد باشی

سلام ...

حتما! پس من اینجا چیکارم؟!!!

دلت شاد ...

مهرانی... چهارشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:52 ب.ظ

سلام مهندس.. با مسجت کلی حال کردم...

سلام عزیزم ... قابلی نداشت ...

پارمیس چهارشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:23 ب.ظ http://apadana2006.blogsky.com

سلام عزیز. عیدتون مبارک. سال خوبی رو واستون آرزو میکنم. همیشه شاد وسبز باشید. یا حق.

ممنمونم عزیزم ...

ونوس ومحمد چهارشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:30 ب.ظ http://venusetanha.blogsky.com

سلام سعید جان.پول تلفن رییس مخابرات هم بیاد ۴۰۰ هزار تومن تلفنش رو قطع میکنن.شعر حافظ هم معرکه بود.راستی.ایندفعه که رفتی پای آینه یاد امین بنده خدا بیفت که باید تو مسجد سلیمان پوست بندازه و سیاه شه اونوقت به زندگی امیدوار میشی.

در ره منزل لیلی که خطر هاست در آن
شرط اول قدم آنست که مجنون باشی ...

۴۰۰ تومن که سهله آدم واسه عشقش ۴۰۰ میلیارد میده!!!

آیدا پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:40 ق.ظ http://zeytoonparvardeh.blogsky.com

سلام سعید چطوریایی ...
اینشالله گزینشم قبول شی و دیگه تمام...
آخ این چارشنبه سورریه امسال واقعا به من خوش گذشت... همش رقص و بزن بکوب بود جاتون خالی...
راسی منم آپ کردم .بیا پیشم...
فعلا...

سلام آیدا خانم ...

ممنونم
ایول! پس مجلس لهو لعب بوده!!!

یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:06 ب.ظ http://rue.blogsky.com

هر موقع خواستی از کسی جدا بشی یادت نره بهترین راه اینه که بهش بگی برای همیشه خدانگهدار، شاید طرف مقابلت ناراحت بشه و قلبش بشکنه ولی بهتر از اینکه منتظر بمونه...
دلت شاد
سال نو پیشاپیش مبارک

ممنونم عزیزم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد