مســــــــــتانه

هر چه گشتیم در این شهر نبوداهل دلی . . . . . که بداند غم دلتنگی وتنهائی ما

مســــــــــتانه

هر چه گشتیم در این شهر نبوداهل دلی . . . . . که بداند غم دلتنگی وتنهائی ما

شاگرد ...

 

* یه سوال! اگه شما یه شاگرد منگول داشته باشید که توی تمام امتحاناتی که ازت گرفتید رد شده باشه باهاش چیکار می کنید؟! من اگه بودم که بیخیالش می شدم و میذاشتم بره واسه خودش حال کنه!

ولی اوس کریم اینکارو نکرد! من واسه خدا حکم همون شاگرد منگوله رو دارم! تا حالا هرچی امتحان ازم گرفته که با کمال پر رویی رد شدم! ولی هنوز بیخیالم نشده ... بازم هوامو داره و بازم داره ازم امتحان میگیره و من کودن بازم تو امتحاناش رد میشم ... کی قراره آدم بشم؟! فقط خودش در جریانه ...

 

* وقتی نمیتونی فریاد بزنی ناله نکن!!خاموش باش قرن ها نالیدن به کجا انجامید؟؟ تو محکومی به زندگی کردن تا شاهد مرگ آرزوهای خودت باشی ...

 

"دکتر شریعتی"

 

 

نظرات 14 + ارسال نظر
خزان نوشت جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:11 ب.ظ http://chayesabz.blogsky.com/

اخه خدایی گفتن و بنده ای!( ولی اون منگل بیچاره را باید می فرستادن مدرسه ی استثنایی ها! :دی)
اما مقایسه ات با منگل درست نبود. به هزار و یک دلیل. که اولیش اینه که منگل ها عدم درکشون اجباریه و ما ها مثلآ می فهمیم و اختیاری هستیم!
موفق باشی

کاملا درسته ولی منظور من از منگول منگول نبود! منگول بود! چه توضیح مبسوطی!

قربانت ...

محسن شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:18 ق.ظ

آدم شدن یه جریانه

کاملا درسته ...

پارمیس یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:06 ق.ظ http://apadana2006.blogsky.com

سلام عزیز. خوبین؟ مرسی که پاسخ کامنتم رو دادید. چشمتون بی بلا. این سخن دکتر شریعتی محشر بود مرسی که یاد آوری کردید. کاش همگی به انسانیت واقعی هر چه زودتر نزدیک بشیم...ای کاش...
به منم سر بزنید آقا سعید گل. در پناه ایزد یگانه موفق شاد و سربلند باشید.(راستی نوع عطرتونم خوب بود!) (چشمک)

سلام عزیز ... خواهش می کنم ... ان شاءالله ...

حتما! پس معلومه که خوش سلیقم! :دی

ونوس دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:24 ق.ظ http://venusetanha.blogsky.com

سلام
چشم اسم بلاگ رو هم عوض میکنیم.در ضمن اگه منگول بودی خدا ولت میکرد.ولی خدا میدونه قابل تعلیمی که بی خیال نمیشه.پس یاد بگیر به منم یاد بده چطوری یاد گرفتی

سلام ...
ایول پس امیدوار باشم! چشم حتما فقط من کلاسهای آموزشیم یکم گرونه ها! :))

یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 08:51 ب.ظ http://rue.blogsky.com

نمی دانم چرا رفتی؟ نمیدانم چرا ؟ شاید خطاکردم ...
و تو بی آنکه فکر غربت چشمان من باشی ،
نمی دانم چرا ؟ باکی ... ؟ کجا رفتی ؟
ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید ،
ولی رفتی و بعد از رفتنت ،
رسم محبت در غمی خاکستری گم شد ،
ولی رفتی و بعداز رفتنت انگار کسی حس کرد،
که من بی تو ، هزاران بار در لحظه خواهم مرد ،
.
.
.
سلام
ممنون دوباره سر زدی
جمله آخرت بی نظیر بود.....
دلت شاد

سلام ...

خواهش می کنم ...

دلت سبز و بهاری ...

توحید سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:51 ق.ظ http://niid.blogsky.com

خدا منگول ها رو دوست داره دوست من!

ممنون که امیدواری دادی!

ریحانه سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:13 ب.ظ http://blue-stars.blogsky.com

سلام
سلام چون خودم یک منگل به تمام معنا هستم نمی تونم در این مورد نظری بدم
ولی همیشه فکر می کنم این قدر که خدا به فکرمه خودم به فکر خودم نیستم
خوب اون که خودش می دونست من چه بنده ی منگلی میشم می خواست خلقم نکنه!

سلام ...
احسنت! اون بیشتر از این حرفها به فکر ماست ...
بازم احسنت! میخواست خلق نکنه!!!

©م.م.© چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:46 ق.ظ

سلام دایی سعید،

والا اومدیم نظر بدیم، دیدیم اینجا همه lady ان.
بی خیال شدیم.

خوش باشی،
©م.م.©

سلام عزیییییییییزم ...

کاری نداشت که یه یاالله می گفتی میومدی تو! همه خودین :))

سروناز چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:36 ب.ظ http://sarv-e-naz.blogsky.com

سلام خوبی
ممنون که به من سر زدی دوست دارم که دوستای خوبی برای هم باشیم
خدا خیلی مهربونه ما رو همینجوری ول نمی کنه
پس خوب بشو خوب
شاد باشی

سلام ...

چشم سعی می کنم خوب خوب بشم ...

دلت شاد ...

سروناز چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:40 ب.ظ

راستی من هم موندگار شدم و با اجازه لینکت کردم

ممنونم ...

یاسمین(حرفهای یه دختر غمگین چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:51 ب.ظ http://rue.blogsky.com

کوچک که بودیم چه دلهای بزرگی داشتیم

اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم

کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش را از نگاهش می توان خواند

اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد

و دلخوش کردیم که سکوت کرده ایم

سکوت پر بهتر از فریاد توخالیست


.
.
ممنون سعید جان
ممنون...

سروناز پنج‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 03:03 ب.ظ http://www.sarv-e-naz.blogsky.com/

خوبی سعید جان
من اپم خوشحال میشم بیای

حتما ... لطف کردی خبر دادی ...

مریم پنج‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 11:57 ب.ظ http://darya777.persianblog

سلام
درسته که ناله کردن مثل فریاد زدن نیست اما با همه ی علاقه ای که به شریعتی دارم میگم : تا تلاشی براش نکنی بهش دست پیدا نمیکنی ... لزوما این رسیدن به آرزوهامون نباید یه جریان مرئی داشته باشه ٬ گاهی نامرئی بهش میرسی ... توی جریان زندگی هم فریاد هست هم ناله هم سکوت ... مطلق هیچ کدومش فایده نداره ٬ محض نالیدن و فریاد زدن و سکوت کردن فقط با هجی کردن اونا قشنگ میشه ... اگه حتی زندگیمون یه چرخه باشه و دوباره بریم سرجای اولمون ٬ چرا توی اون لحظه که میتونیم خوب باشیم ٬ خوب نباشیم ؟ غم و تنهایی و غصه ها خودش یه دوره داره اونو قاتی حتی ثانیه های کوچیک خوشت نکن ... اون ثانیه های کوچیک هر چند کم ولی هستن و این ارزشمنده ... در هر حال این بودن جزوی از جریان طبیعته و چه خوبه که با امیدواری به این روند ٬ رنگ تازه ای بدیم !!!
شعار دادن آسونه اما حتی شعار دادن هم برای خوب بودن بی تاثیر نیست ... پس اگه اینا شعار هم باشه برای خوب بودن کافیه !!!
....
به امید روزهایی پر از حس زندگی
شاد باشی
یا حق

سلام ...

کاملا درسته و قبول دارم ... مخصوصا اون تیکه که گفتی چرا تو اون لحظه که میتونیم خوب باشیم خوب نباشیم! ...
ممنونم که همیشه تو نظرات راهنماییم کردی ...

دلت شاد ...

روزبه -- ** حضرت عشق ** جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:06 ب.ظ http://hazrat-eshgh.blogsky.com

...وقتی می یای صدای پات از همه جاده ها می یاد...
انگار نه از یه شهر دور از همه دنیا می یاد...
تا وقتی که در وا میشه لحظه ی دیدن می رسه ......
همه ی حاده ها به سینه ی من می رسه........

حضرت عشق به مناسبت فتح یه آرزو
آپ شد
منتظرتم
راستی کو لینک من ؟
باهات قهرم ...........
فعلا........
----------یا حق ! --------

ایشالا همه آروزهات فتح بشه داش روزبه ...

نوکرتم هستم لینک چیه؟ بگو سند بنامت بزنم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد