مســــــــــتانه

هر چه گشتیم در این شهر نبوداهل دلی . . . . . که بداند غم دلتنگی وتنهائی ما

مســــــــــتانه

هر چه گشتیم در این شهر نبوداهل دلی . . . . . که بداند غم دلتنگی وتنهائی ما

... نه باده در سبویی که ترکنم گلویی ...

سجده در مسجد حسینا مشکل است

این بنا از دل نباشد، از گل است ...

این خسان با مال مردم زنده اند

جملگی اندر نماز و سجده اند!

دم ز راه و رسم سلمان می زنیم

لاف اسلام و مسلمان می زنیم ...

کاش از نسل سلمان می شدیم

لحظه ای یکدم مسلمان می شدیم

سجده بر پست و ریاست می کنیم

با خدا هم ما سیاست می کنیم

کو نشانی که شما اهل دلی

جملگیتان بر نماز باطلی

می چکد شک بر سر سجاده ها

وای از آن روزی که افتد پرده ها

ما خدایان زیادی ساختیم

مال مردم را به خود پرداختیم...