مســــــــــتانه

هر چه گشتیم در این شهر نبوداهل دلی . . . . . که بداند غم دلتنگی وتنهائی ما

مســــــــــتانه

هر چه گشتیم در این شهر نبوداهل دلی . . . . . که بداند غم دلتنگی وتنهائی ما

ب ر ف

نه کسی با من بنشیند ... نه کسی با من آمیزد ...

 

 

------------------

 

تو اخبار شنیدم که بازم این حاجی ها دست گل به آب دادن و بر اثر (یه جورایی) وحشی بازی یه تعدادی نفر! کشته شدن... بابا جان خدا کی گفته در "رمی جمرات" یا همون سنگ زدن به شیاطین، جو بگیرتت و فکر کنی اینا شیطون واقعی هستن و بری جلو باهاشون درگیر شی و فحش ناموس بدی؟!!! چند نفر هم که مثل من بنیه ندارن! اون زیر له میشن میمیرن دیگه! (خدایی خودت رو زیر پای یه سیاه پوست غول بیابونی یا یه حاجی بازاری که یه شیکم داره قد تریلی رو در نظر بیار! ببین چه حسی داره!) بابا این یه حرکت نمادینه! نه اینکه با تمام وجودت سنگ بزنی بعد 4 روز دیگه بیای بخاطر چند میلیون تومن دین و ایمون و همه چیزت رو بدی به باد!

خلاصه مسلمونها همیشه اینقدر زیاده روی میکنن که از یه طرف بوم می افتن پایین! واسه همین هست که این اروپایی ها واسمون حرف در می آرن!

 

------------------

 

عجب برف زیبایی مملکت رو فرا گرفته! ولی خوب چه سود ؟!

سهم یکی ازین برف عشق و حال و اسکی و ... هستش!

سهم ما هم پاشیده شدن برفهای لجنی کنار خیابون به هیکلمونه و احساس چندش آور آب توی کفش!!!

سهم یکی دیگه هم جون دادن از سرما زیر برفه ...

       

            دست ها را باز در شبهای سرد ...

                    ها کنید ای کودکان دوره گرد ...

            مژدگانی ای خیابان خوابها ...

                    می رسد ته مانده بشقابها ...

 

------------------

 

خدا گرگ بیابون رو گیر بعضی ازین دخترای بی جنبه نندازه! «آخه بی جنبه یه گلوله برفی که این همه جنجال نداشت که مارو بکشونی به حراست! خیر سرت دانشجویی!»

 

------------------

 

 

 

عشق یه چیزی مثه کشک و دوغه

تموم زندگی پر از دروغه!

هیچ کسی هیچ کسی رو دوست نداره!

دوست دارم ، عاشقتم شعاره!

این روزا دخترا فراری میشن

پسرا لیسانس تو بیکاری میشن!

دختره تازه اول بلوغه ...

دلش مثه یه ترمینال شلوغه ...

هرکی براش بوق میزنه هول میشه!

تموم اعضای تنش شل میشه!

اول میگه سوار نشم بد میشه!

بعدش میگه محل ندم! رد میشه ...

وای میسه زل میزنه تو چشماش

میگه چشاتو در میارم از جاش!

خم میشه بند کفشش رو ببنده

نگاش کنه ، زیر زیرکی بخنده ...

عشق یه چیزی مثه کشک و دوغه

تموم زندگی پر از دروغه!

هیچ کسی هیچ کسی رو دوست نداره!

دوست دارم ، عاشقتم شعاره!

خلاصه عاشق شدن آسون شده!

دلبرکها فت و فراوون شده

عشقها شده اینترنتی ایمیلی!

مجنون نشسته چت کنه با لیلی!

چت میکن هی میگن و میخندن ...

یه ریز برای هم خالی میبندن!

عشق یه چیزی مثه کشک و دوغه

تموم زندگی پر از دروغه!

هیچ کسی هیچ کسی رو دوست نداره!

دوست دارم ، عاشقتم شعاره!

 

----------------

 

"ببین بابا جون! یا مثل آدم  Disconnect میکنی یا بیام دوشاخه رو از پریز بکشم؟!!!"

خوب اهالی منزل شاکی شدن! برم!

 

اعیاد مبارک ... شاد باشید و مست عشق!