وبلاگ ...

راستی من چرا زدم تو خط وبلاگ؟ چرا شروع به نوشتن کردم؟ برای محبوبیت؟!! برای شهرت؟!! برای درد و دل کردن و خالی کردن فکر و احساسم؟!!

واقعا این اراجیف من خوندن داره؟ یا این عده ای که میان ونظر می دن از روی مرام یا رودرواسی یا ادای حق دوستی هستش!

یکی گفت : تا حالا اصلا به این فکر کردی که چرندیاتی که می نویسی روی خواننده هات چه اثری داره؟ اگه روشون تاثیر بد بذاره و یه فکر اشتباه و غلط رو تو ذهنشون جا بده چی؟ شاید بتونه مسیر زندگیشون رو عوض کنه!

خندیدم و گفتم : زیادی وبلاگ من رو جدی گرفتی!!! بعدش اون فقط ماهوارس که رو مردم تاثیر بد میذاره!

اینم از یه جا خوندم (بازم یادم نمی آد از کجا بود)

در تمام طول وبلاگ داشتنم به تمام دوستان سر می زدم بدون اینکه مطالبشونو بخونم صفحه نظر خواهی رو باز می کردم و می نوشتم : خیلی توپ بود .....عالی بود ......قشنگ می نویسی .... وبلاگ زیبایی داری!

تا اینکه  یه روزی تصمیم گرفتم در وبلاگم رو برای همیشه تخته کنم .... به عنوان آخرین مطلب قضیه رو اعتراف کردم و از همه بخاطر اینکار معذرت خواستم .... فکر می کنی تو نظر خواهیم چی دیدم ؟ خیلیا نوشته بودن : بسیار عالی بود.... پسر توپ می نویسی! عجب وبلاگ با حالی داری!

حالا شما برای چی می نویسید؟

-------------------------------

من از تمامی دوستانی که بخاطر پست گذشتم برای من کمکهای مالی و جنسی و معرفی نامه کمیته امداد فرستادند تشکر می کنم! والله به خدا ما دیگه در این حدود نیستیم!

-------------------------------

کاش می آورد مستی، هر حرامی چون شراب

                           آن زمان معلوم می شد در جهان هشیار کیست!؟

-------------------------------

اینم با اجازه از طرفداران و خود استاد سیاوش ...

من میگم حالا بسوزم یا که با غصه بسازم ؟

تو میگی فرقی نداره من که چیزی نمی بازم!

من می گم اینجارو باختی عمری که رفته نمی آد ...

تو می گی مرتیکه پدر سوخته برو گمشو دیگه! مگه خودت خار مادر نداری!؟وا !!!!

---------------------------------

سلامت،سعادت و موفقیت شما آرزوی ماست ... مستانه